معمولا ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﭘﺮﺳﺸﻲ ﻛﻪ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ اﻫﺪاف ﭘﺮوژه ﺑﻴﻦ ذي نفعان ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﺮوژه ﻣﻄﺮح ﻣﻲ ﺷﻮد، اﻳﻦ است که ” آیا می توانیم برای چیزی که هنوز به صورت کاملا صریح تعریف نشده است ، تلاش کنیم ؟ ” درک چنین موقعیتی که در هر پروژه بوجود می آید و تلاش برای ارائه ی پاسخ قانع کننده در بستر هر پروژه ، بسیار مهم است . نقطه مناسب شروع برای این کار ، در نظر گرفتن فرایند ترسیم شده در شکل ۱-۲ ، است . بر این اساس ۶ پرسش بنیادی وجود دارد که نیازمند بررسی و پاسخگویی هستند .

  1. چه کسانی ، نهاد هایی که در کار درگیر خواهند بود چه کسانی هستند ؟   (ذینفعان)
  2. چرا ، نهاد های مختلف به دنبال نیل به چه اهدافی هستند ؟(اهداف و انگیزه ها)
  3. چه چیز ، نهاد ها علاقه مند به چه چیزی هستند ؟ (طراحی ها)
  4. چگونه ، نحوه ی انجام کار چگونه است ؟ (فعالیت ها)
  5. چه وسایلی ، چه منابعی مورد نیازند ؟ (منابع)
  6. چه زمانی ، کار در چه دوره زمانی باید انجام می شود ؟ (زمان بندی)

برای سادگی این سوال ها را ۶ ” چه ” نامیده و در هر جا که مناسب باشد ، عنوان های داخل پرانتز نیز برای روشن کردن موارد ، استفاده می شود . این نام گذاری کمک می کند که جنبه های ۶ گانه پروژه را همیشه در نظر بگیریم . پیکان های موجود در شکل ۱-۲ ، ریشه های عدم قطعیت در پروژه ها را نمایش می دهند . همان طور که در شکل مشخص است، ریشه های عدم قطعیت می تواند به هدف اصلی پروژه ( چرا ) و حتی ذی نفعان ( چه کسانی ) نیز مربوط باشد. در مراحل اولیه پروژه، در حین طرح و فکر اولیه، عدم قطعیت در بالاترین حد خود است و هدف پروژه و نهاد هایی که درگیر خواهند بود چندان واضح و روشن نیستند.

حال سوال این است که چه عاملی تعیین کننده عدم قطعیت هایی است که بعنوان ریسک محسوب می شوند ؟

پاسخ، اهداف پروژه/سازمان هستند . عامل کلیدی و اساسی در تبدیل عدم قطعیت ها به ریسک، این واقعیت است که سازمان ها و پروژه ها اهداف مشخصی دارند که باید تامین گردد. این اهداف در مورد یک سازمان، اهداف استراتژیک آن ها به شمار می روند که در شکل عملیاتی آن تبدیل به اهداف پروژه می گردند و معمولا در منشور پروژه منعکس می شوند. میزان دستیابی به اهداف، میزان موفقیت پروژه و به تبع آن موفقیت سازمان را روشن می نماید و معمولا به صورت گزاره های قابل اندازه گیری مثل بهره وری، نرخ بازگشت سرمایه یا سهم بازار، برآورده نمودن اهداف کلیدی سازمان مانند اهداف عملکردی یا بودجه ای، بیان می شوند.

اﻫﺪاف ﻳﻚ ﭘﺮوژه، از ﺑﻴﻦ ﺗﻤﺎم ﺣﺎﻻت ﻣﻤﻜﻦ آﻳﻨﺪه، ﻣﻮاردي را ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛـﻪ ﺗـﻼش ﻫـﺎي ﭘـﺮوژه ﺑﺎﻳـﺪ آن را ﺑــﺮآورده ﺳــﺎزد. در ﻣــﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘــﺮوژه، اﻳــﻦ اﻫــﺪاف اﻏﻠــﺐ ﺑــﻪ  ﺻــﻮرت ﺗﺮﻛﻴﺒــﻲ از ﻣﻌﻴــﺎر ﻫــﺎي زﻣــﺎن، ﻫﺰﻳﻨــﻪ و ﻛﻴﻔﻴﺖ/ﻋﻤﻠﻜﺮد/ﻣﺤﺪوده ﻛﺎر بیان می شوند . اﻳﻦ ﺳﻪﻣﻮﺿﻮع، ﻣﺜﻠﺜﻲ ﻗﻮي از ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎي ﺛﺎﺑﺖ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﭘﺮوژه را تشکیل ﻣﻲ دﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻧﻬﺎﻳﻲ ﭘﺮوژه ﺑﺎ آن ﺳﻨﺠﻴﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد. اﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ می داﻧﻨﺪ ﻛﻪ واﻗﻌﻴﺖ ﺑﻪ ﻫﻤـﺎن ﺳﺎدﮔﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ اﻫﺪاف و ﺳﭙﺲ ﺑﺮآورده ﻧﻤﻮدن ﻫﻤﻪ آن ﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻛﺎﻣﻞ ﻧﻴﺴﺖ. ﻣﺪﻳﺮان ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ اﻫﺪاف ﻣﺘﻨـﺎﻗﺾ و ﮔﺎﻫﻲ ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎر ﺳﺮ و ﻛﺎر دارﻧﺪ. ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﺻﻮرﺗﻲ ﻛﻪ در ﺑﺮوﺷﻮر ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺗﻲ ﻳـﻚ ﺷـﺮﻛﺖ ﭘـﺴﺘﻲ ﮔﻔﺘـﻪ ﺷـﺪه ﺑـﻮد: “ﻣـﺎ ﺧﺪﻣﺎت ﺧﻮد را ﺑﺎ  ﻗﻴﻤﺖ ﭘﺎﻳﻴﻦ، ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺳﺮﻳﻊ و ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺑﺎﻻ اراﻳﻪ ﻣﻲ دﻫﻴﻢ. ﻫﺮ دو ﺗـﺎﻳﻲ را ﻛـﻪ ﻣـﻲ ﺧﻮاﻫﻴـﺪ اﻧﺘﺨـﺎب کنید.”

ﭘﺮوژه ﻫﺎ در ﺑﺮآورده ﻛﺮدن ﺗﻤﺎم اﻫﺪاف ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺪه، ﻣﺸﻜﻞ دارﻧﺪ . از ﺑﻴﻦ ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺗﺮﻛﻴﺒﺎت روﻳﺪاد ﻫﺎ و ﺷﺮاﻳﻄﻲ ﻛﻪ وجود دارند، تنها یک ترکیب مشخص ﺑﻪ وﻗﻮع ﺧﻮاﻫﺪ ﭘﻴﻮﺳﺖ و آﻳﻨﺪه ﺑﺎﻟﻘﻮه را ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ واﻗﻌﻴﺖ ﺧﻮاﻫـﺪ ﻧﻤـﻮد، ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻣﻄﺮح ﺑﺮاي ﻣﺪﻳﺮان (ﺳﺎزﻣﺎن و ﭘﺮوژه) اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺑﻴﻦ آﻳﻨﺪه های محتمل پیش رو، نمی داﻧﻨﺪ کدامیک ﻋﻤـﻼ ﺑﻪ وﻗﻮع ﺧﻮاﻫﺪ ﭘﻴﻮﺳﺖ. داﻣﻨﻪ وﺳﻴﻌﻲ از آﻳﻨﺪه ﻫﺎي ﻣﺤﺘﻤﻞ وﺟﻮد دارﻧﺪ ﻛـﻪ از زﻣـﺎن ﺣـﺎل و ﺷـﺮاﻳﻂ ﻛﻨـﻮﻧﻲ ﻧـﺸﺄت ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ. ﺑﺮﺧﻲ از اﻳﻦ آﻳﻨﺪه ﻫﺎ ﻣﻄﻠﻮب ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭼﺮا ﻛﻪ ﻛﻤﺎﺑﻴﺶ اﻫﺪاف و آرﻣﺎن ﻫﺎ را ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﻨـﺪ و ﺑﺮﺧـﻲ دﻳﮕـﺮ ﻣﻄﻠﻮب ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و ﻣﻮاردي را ﻛﻪ ﻣﺎ ﻋﻼﻗﻪ اي ﺑﻪ وﻗﻮع آن ﻫﺎ ﻧﺪارﻳﻢ، ﻧﺸﺎن ﻣﻲ  دﻫﻨﺪ .  ﺑﺮﺧـﻲ دﻳﮕـﺮ ﻧﻴـﺰ در ﺣـﺎل ﺣﺎﺿـﺮ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر کامل ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﻨﺎﺧﺖ هستند. در ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻣﻮارد ﻣﺪﻳﺮان ﻣﻠﺰم ﺑﻪ اﻧﺘﺨﺎب، ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮي ﻳﺎ ﺳﺎﻳﺮ اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ (ﮔﺎﻫﻲ ﻋﺪم اﻧﺘﺨﺎب ﻳﺎ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﻳﻖ اﻧﺪاﺧﺘﻦ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮي ﻳﺎ اﻧﺠﺎم ﻧﺪادن ﻫﻴﭻ ﻋﻤﻠﻲ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻣﻞ اﻳـﻦ اﻗـﺪاﻣﺎت ﻣـﻲ  ﺷـﻮد) ﭘﻴـﺮو ﻫـﺮ اﻧﺘﺨـﺎب، ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻳﺎ اﻗﺪاﻣﻲ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اي از ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﺪﻳﺪ ﺧﻠﻖ ﻣﻲ ﺷﻮند ﻛﻪ در ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ ﭘﻴﺸﻴﻦ وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻫﺎي ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ﻳﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﻫﺎ و ﻳﺎ ﺳﺎﻳﺮ اﻗﺪام ﻫﺎ، ﻣﻮارد اﺣﺘﻤﺎﻟﻲ ﺑﻴـﺸﺘﺮي اﻣﻜـﺎن وﻗـﻮع ﭘﻴـﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ داﻣﻨﻪ ﺟﺪﻳﺪي از ﮔﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎي ﻣﺤﺘﻤﻞ ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد. در ﻫـﺮ ﻣﻘﻄـﻊ زﻣـﺎﻧﻲ داﻣﻨﻪ آﻳﻨﺪه ﻫﺎي ﻣحتمل، ﻣﺘﻔﺎوت از آن ﭼﻴﺰي اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ از اﺗﺨﺎذ ﻫﺮ ﺗﺼﻤﻴﻢ وﺟﻮد داﺷﺖ و ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻔﺎوت از ﺗﻤـﺎﻣﻲ داﻣﻨﻪ ﻫﺎي دﻳﮕﺮ در ﻫﺮ زﻣﺎن ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺗﺼﻤﻴﻢ گیری، انتخاب و اﻗﺪام ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ منجر ﺑﻪ ﺣﺮﻛـﺖ ﺑـﻪ ﺳـﻤﺖ اﻫـﺪاف ﻣﻄﻠﻮب ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ وﻇﻴﻔه ﺗﻴﻢ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﺮوژه اﺳﺖ (وﻇﻴﻔﻪ اي ﻛﻪ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﺣـﺎل ﺗﻐﻴﻴـﺮ آﻳﻨـﺪه ﻫـﺎي ﻧﺎﻣﻄﻤﺌﻦ، ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺸﻜﻞ ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﺪ)

ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ، ﻣﻮارد ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎري در ﭘﺮوژه ﻫﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﭘـﻴﺶ آﻳـﺪ. ﺑﺮﺧـﻲ از  آن ﻫـﺎ  ﭘﺘﺎﻧـﺴﻴﻞ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاري ﺑﺮ اﻫﺪاف را دارﻧﺪ و در ﺣﻘﻴﻘﺖ اﻳﻦ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﻴﻦ اﻫﺪاف ﭘﺮوژه و ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻫﺎﺳﺖ ﻛﻪ رﻳﺴﻚ را ﺑـﻪ وﺟـﻮد ﻣﻲ  آورد. رﻳﺴﻚ در ﻳﻚ ﻓﻀﺎي اﻧﺘﺰاﻋﻲ و ﻣﺴﺘﻘﻞ وﺟﻮد ﻧﺨﻮاﻫﺪ داﺷﺖ. ﻫﻤﻴﺸﻪ رﻳﺴﻚ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑـﻪ ﻫـﺪﻓﻲ ﺑﺎﺷـﺪ و آن را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻗﺮار دﻫﺪ. اﻫﺪاف ﻣﻌﺮف ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ اﺛﺮ رﻳﺴﻚ ﻗﺮار دارﻧﺪ و اﻳﻦ دو ﻋﺎﻣﻞ در ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ رﻳﺴﻚ ﺑﻪ وﺟﻮد آید. در ﺷﻜﻞ ۱-۳ ، ارﺗﺒﺎط ﺑﻴﻦ اﻳﻦ دو ﻣﻮﺿﻮع ﺷﺮح داده شده است.

ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺷﻜﻞ ۱-۳ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ، وﺟﻮد ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ (داﺧﻠﻲ ﻳﺎ ﺧـﺎرﺟﻲ ﻛـﻪ ﻧﺎﺷـﻲ از ﻣﻨـﺎﺑﻊ ﻣﺘﻨـﻮع ﻓﻨـﻲ، ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﻳﺎ ﺗﺠﺎري اﺳﺖ) ﺑﺮ روي اﻫﺪاف، ﻣﻮﺟﺐ ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪن رﻳﺴﻚ ﻣﻲ ﮔـﺮدد. اﮔﺮ ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺘﻲ وﺟﻮد  نمی داﺷـﺖ و آینده کاملا ﻗﺎﺑﻞ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻮد، رﻳﺴﻜﻲ ﭘﺪﻳﺪ ﻧﻤﻲ آﻣﺪ. ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺸﺎﺑﻪ اﮔﺮ اﻫﺪاف ﺑﻪ ﺟﺎي ﺛﺎﺑﺖ ﺑﻮدن، اﻧﻌﻄﺎف ﭘـﺬﻳﺮ ﻣﻲ ﺑﻮد و ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﻠﻘﻲ می ﮔﺮدﻳﺪ، رﻳﺴﻜﻲ وﺟﻮد ﻧﻤﻲ داﺷﺖ. از اﻳﻦ رو، ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻋﺪم  ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻫﺎ ﺑﺎ اﻫﺪاف، ﻋﻠﺖ اﺻﻠﻲ ﺑﻪ وﺟﻮد آورﻧﺪه رﻳﺴﻚ در ﭘﺮوژه اﺳﺖ و ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴـﺖ ﻫـﺎﻳﻲ، ﻛﻪ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺑﺮ اﻫﺪاف را دارﻧﺪ، ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ رﻳﺴﻚ ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕـﺮ رﻳـﺴﻚ را ﻣـﻲ ﺗـﻮان ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺘﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮد ﻛﻪ در ﺻﻮرت وﻗﻮع، ﻳﻚ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻫﺪف از اﻫﺪاف ﭘﺮوژه را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻗﺮار ﻣﻲ دﻫﺪ. ﺑﺎ اﻳـﻦ ﺗﻌﺮﻳﻒ، واژه رﻳﺴﻚ را ﻣﻲ توان در ﻛﺎرﺑﺮد ﻫﺎي ﻣﺘﻨﻮﻋﻲ به کار برد.

ﻛﺎرﺑﺮد ﻣﺘﺪاول ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ رﻳﺴﻚ در ﭘﺮوژه، اداره ﻛﺮدن ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻫﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻫﺪاف ﭘـﺮوژه را ﺗﺤـﺖ ﺗـﺄﺛﻴﺮ ﻗـﺮار ﻣﻲ دﻫﻨﺪ. در واﻗﻊ در اﻳﻦ ﻧﻘﻄﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﻮاع رﻳﺴﻚ ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪه و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ. ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان ﻣﺜـﺎل، رﻳـﺴﻚ ﻫـﺎي ﺗﺠﺎري ﻳﺎ ﻣﺎﻟﻲ را ﻣﻲ ﺗﻮان ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ اﻫﺪاف ﻣﺎﻟﻲ ﻳﺎ ﺗﺠﺎري را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻗـﺮار ﻣـﻲ دﻫﻨـﺪ ﺗﻌﺮﻳـﻒ ﻛﺮد. رﻳﺴﻚ ﻫﺎي اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ، ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻫﺪاف اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﭼﻨﻴﻦ برداشتی در مورد ریسک عملیاتی، ریسک فنی، ریسک زیست محیطی، ریسک ایمنی، ریسک بازار و غیره نیز درست است. ارتباط بین ریسک و اهداف در جدول ۱-۱ نمایش داده شده است .

منبع : مدیریت ریسک در پروژه ها

به منظور آشنایی بیشتر با تعریف عدم قطعیت در پروژه ها و همچنین تفاوت عدم قطعیت با ریسک به مقالات تخصصی که در این زمینه منتشر نموده ایم رجوع فرمایید.

مطالب مرتبط

تعدیل پیمان های صنعت نفت و ۱۰ نکته کلیدی

در این مقاله به بررسی دستورالعمل نحوه تعدیل پیمان های صنعت نفت به شماره ۵۵۶۸۰۶/۱۴۰۱[...]

ادامه
شاخص CPI در سبد پروژه های ساختمانی

شاخص CPI در سبد پروژه های ساختمانی: تخصیص صحیح بودجه در سبد پروژه های ساختمانی[...]

ادامه
مدیریت پورتفولیو در شرکت های ساختمانی

مدیریت پورتفولیو در شرکت های ساختمانی: در این مقاله به بررسی شاخص های کلیدی عملکرد[...]

ادامه
کنترل افزایش هزینه در پروژه های ساختمانی

اهمیت کنترل هزینه های پروژه: پروژه های ساختمانی به برنامه ریزی هزینه و جریان نقدینگی[...]

ادامه
تکنیک های مدیریت ریسک در پروژه های ساختمانی

مدیریت ریسک در پروژه: مدیریت ریسک یکی از شاخه های نسبتاً جوان حوزه مدیریت پروژه[...]

ادامه
ضریب عامل در آنالیز فهرست بها

ارائه تجزیه بها در مناقصات: در این مقاله به مفهوم ضریب عامل در آنالیز فهرست[...]

ادامه
تاخیر در ابلاغ قیمت جدید

تاخیر در ابلاغ قیمت جدید (لایحه تاخیرات): در لایحه تاخیرات پروژه های عمرانی ممکن است[...]

ادامه
مسئول تدارکات و افسر ایمنی در تجهیز کارگاه

اهمیت نظرات ارکان پروژه: در بسیاری از پروژه های ساختمانی، پلان تجهیز کارگاه توسط یک[...]

ادامه
تخصیص بودجه به ریسک های پروژه

اهمیت برنامه مدیریت ریسک: داشتن برنامه مدون برای تخصیص بودجه به ریسک های پروژه سبب[...]

ادامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.