در اﻛﺜﺮ ﻣﻮارد و در ﻣﺮاودات ﻣﺼﻄﻠﺢ، دو واژه ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ و ریسک ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻌﺎدل و ﻫﻢ ﻣﻌﻨﻲ ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣـی روﻧـﺪ . وﻟـی ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﺑﺎ وﺟﻮد راﺑﻄﻪ تنگاتنگی ﻛﻪ ﺑﺎ ریسک دارد، ﻣﻌﺎدل ریسک ﻧﻴﺴﺖ و در ادﺑﻴﺎت ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ریسک ﻧﻴﺰ اﻳﻦ دو اﺻﻄﻼح ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻛﺎﻣﻼ مجزا به ﻛﺎر ﺑﺮده می ﺷﻮﻧﺪ. ریاضی دانان و متخصصان علم آمار تعابیر کاملا متفاوتی از اﻳـﻦ دو واژه ﺑﻴﺎن می دارند.
یک فیلسوف مشهور یونانی می گوید: تنها موضوع قطعی این است که هیچ قطعیتی وجود ندارد. اسکار وایلد نیز می گوید: تنها گذشته مطمئن است و آینده در بهترین حالت محتمل است.
اﻣﺮوزه داﻣﻨﻪ ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ هایی ﻛﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ در ﻓﻀﺎی ﺗﺠﺎری و ﻛﺎری ﺧﻮد ﺑﺎ آن ﻣﻮاﺟﻪ می ﺷـﻮﻧﺪ ﺑـﺴﻴﺎر وﺳـﻴﻊ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﺸﺄ ﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد داخلی ﻳﺎ خارجی ناشی می ﺷﻮﻧﺪ و ﻣﺤﺪوده ﮔﺴﺘﺮده ای از ﻣـﺴﺎئل فنی، مدیریتی، اﺟﺮایی و ﺗﺠﺎری را درﺑﺮ میگیرند .
برخی از ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﻮع ﻛﺎر و فعالیتی ﻛﻪ ﺻﻮرت می ﮔﻴﺮد، ﻧﻈﻴﺮ وﻗﻮع ﺗﻐﻴﻴﺮات در خواﺳﺘﻪ ﻫﺎ ﻳﺎ اﻫﺪاف ﻛـﺎر، ﺗﻐﻴﻴﺮ در ﻓﺮﺿﻴﺎت، اﺳﺘﻔﺎده از ﻓﻨﺎوری ﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ ﻳﺎ روش ﻫﺎی ابداعی و ﻣﻮاردی ﻣﺎﻧﻨﺪ آﻧﻬـﺎ ﻣﺮﺑـﻮط می ﺷـﻮﻧﺪ. برخی دﻳﮕﺮ از ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻫﺎ از اﻓﺮاد درﮔﻴﺮ در ﻛﺎر ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻄﻮح مهارتی ﻳﺎ ﻧﺮخ ﻫﺎی ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺑﺎزده ﻧﻴﺮوی ﻛﺎر ناشی می ﺷـﻮﻧﺪ. ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ دﻳﮕﺮی از ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻫﺎ، ﺷﺎﻣﻞ ﻋﻮاﻣﻞ بیرونی و ﺧﺎرج از ﻣﺤﺪوده ﻗﺎﺑﻞ ﻛﻨﺘﺮل، ﻧﻈﻴﺮ محیطی ﻛﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴـﺖ اﺟـﺮا می ﺷﻮد، وﺿﻌﻴﺖ ﺑﺎزار ﻛﺎر، رﻗﺎﺑﺖ، ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﺮخ ﺑﺮاﺑﺮی ارز، ﻧﺮخ ﺗﻮرم و ﻳﺎ حتی شرایط جوی هستند.
ﺑﺎ وﺟﻮد اﻳﻦ داﻣﻨﻪ وﺳﻴﻊ از ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻫﺎی ﺑﺎﻟﻘﻮه، ﻫﻨﻮز ﻣﻤﻜـﻦ اﺳـﺖ اﻳـﻦ ﺳـﺌﻮال ﭘـﻴﺶ آﻳـﺪ ﻛـﻪ چرا اﺻـﻮﻻ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ بررسی ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ روی آورﻧﺪ. دﻟﻴﻞ اﻳﻦ اﻣﺮ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴـﺖ و ﺳـﻮد ( زﻳـﺎن ) راﺑﻄـﻪ مستقیمی وﺟﻮد دارد. ﺳﺎزﻣﺎن هایی ﻛﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ های ﺧﻮد را ﺑﺎ ﻫﺪف ﻛﺴﺐ ﺳﻮد اﻧﺠﺎم می دﻫﻨﺪ، ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع آگاهی دارﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ های اﺟﺘﻨﺎب ناپذیری را ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﻮد دﺳﺖ ﻳﺎﻳﻨﺪ. ﺳﻮد ﺑﻴﺸﺘﺮ در اﻧﺘﻈـﺎر کسانی اﺳﺖ ﻛﻪ ریسک ﻫﺎي بزرگتری را می ﭘﺬﻳﺮﻧﺪ، ﺑﻪ شرطی ﻛﻪ توانایی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ موثر اﻳﻦ ریسک ﻫﺎ را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺗﻔﺎوت نظری ﺑﻴﻦ ریسک و ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ را می ﺗﻮان ﺑﺎ ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ معانی اﻳﻦ دو واژه ﺑﻬﺘر توضیح داد.
ریسک یا اصطلاح آلیتوریک از کلمه لاتین آلیا به معنی تاس مشتق شده است. به این معنی که ریسک رویدادی تصادفی اﺳﺖ از ﻣﻴﺎن ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از روﻳﺪاد های ﻣﻤﻜﻦ ﻛﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه ﻫﺴﺘﻨﺪ و اﺣﺘﻤﺎل اﺗﻔـﺎق اﻓﺘـﺎدن ﻫـﺮ ﻳـﻚ از آن ﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺪازه گیری یا تخمین است. از اﻳﻦ رو، رﻳﺴﻚ ﻋﺒﺎرت از ﺑﺮوز روﻳﺪادی ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ در مجموعه ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه ای از روﻳـﺪاد ﻫـﺎی ﻣﻤﻜـﻦ ﺣﺎﺻـﻞ می ﺷﻮد. ﻋﺪم قطعیت با اصطلاح اپیستمیک از کلمه یونانی اپیستم به معنی دانش مشتق شده است . ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ، از ﻓﻘﺪان داﻧﺶ در ﻣﻮرد روﻳﺪادﻫﺎی ﻣﻤﻜﻦ، ﺷﺎﻣﻞ ﻃﺒﻴﻌﺖ روﻳﺪادها و ﻧﻴﺰ اﺣﺘﻤﺎل وﻗﻮع ﻫـﺮ ﻳـﻚ از آن ﻫـﺎ ناشی می ﺷﻮد. از اﻳﻦ رو ﻋﺪم قطعیت روﻳﺪادی ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻣﻴﺎن مجموعه ی ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ای از روﻳﺪادﻫﺎ رخ می دﻫﺪ.
رﻳﺴﻚ را می ﺗﻮان روﻳﺪادی اتفاقی و واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺨﺖ و اقبال ﺑﻴﺎن ﻛﺮد، درحالی ﻛﻪ عدم قطعیت کاملا به داﻧـﺶ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ. ارﺗﺒﺎط ﺑﻴﻦ رﻳﺴﻚ و ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ و ﺗﻤﺎﻳﺰ بین اصطلاح های آلیتوریک و اپیستمیک را می توان در دو جمله زیر خلاصه نمود:
_ ریسک، عدم قطعیتی است که امکان اندازه گیری آن وجود دارد.
_ عدم قطعیت، مقوله ای غیر قابل اندازه گیری است.
راه دیگر برای تمایز بین واژه های ریسک و عدم قطعیت، استفاده از ارتباط بین قلمرو های دانش و آگاهی است. این موضوع در شکل زیر توضیح داده شده است.
در ربع بالا و سمت راست، محدوده ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻗـﺮار دارد ﻛـﻪ ﺿﻤﻦ وﺟﻮد داﻧﺶ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ، آﮔﺎهی ﻻزم از آن داﻧﺶ وﺟـﻮد دارد و ﻣﺤـﺪوده دانش ﻛـﺎﻣﻼ درک شده است.
در زﻳﺮ آن، ﻧﺎﺣﻴﻪ ﻏﻔﻠﺖ ﻗﺮار دارد ﻛﻪ ﻫﻴﭻ آگاهی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ داﻧﺶ ﻣﻮﺟﻮد در اﺧﺘﻴﺎر ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ. رﺑـﻊ ﺑـﺎﻻ و ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻴﻪ اﺣﺘﻴﺎط اﺧﺘﺼﺎص دارد ﻛﻪ از آگاهی ﻣﺎ درﻣﻮرد ﻓﻘﺪان داﻧﺶ در ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﻧﺸﺄت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. نادانی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ نادانسته ها (جهل) ﻧﻴﺰ در ﺳﻤﺖ ﭼﭗ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻗﺮار دارد ﻛﻪ در آن، ﺷﺮاﻳﻂ ﭘﻴﺶ رو ﻛﺎﻣﻼ مبهم اﺳﺖ.
در شکل بالا، ریسک در ناحیه اﺣﺘﻴﺎط ﻗﺮار دارد، یعنی روﻳﺪاد هایی ﻛﻪ در ﻣﻮرد آن ﻫـﺎ اﻳـﻦ آگاهی وﺟـﻮد دارد ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻻزم در اﺧﺘﻴﺎر ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. از سوی دﻳﮕﺮ ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ در دو رﺑﻊ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺷﺎﻣﻞ ﻏﻔﻠﺖ و ﺟﻬﻞ جای می ﮔﻴﺮد. ﻻزم ﺑﻪ توضیح اﺳﺖ که هر ﻧﺎﺣﻴﻪ، ﻧﻮع خاصی از ﭘﺎﺳﺦ را اﻳﺠﺎب می ﻛﻨﺪ.
برای اﺗﺨﺎذ تصمیم های ﻣﺤﻜﻢ و اساسی ﺑﺎﻳـﺪ از ﺣﻘـﺎﻳﻖ ﺷـﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷـﺪه، اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻳﺪ. ﻧﺎﺣﻴﻪ اﺣﺘﻴﺎط ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻮرد بررسی ﻗﺮار ﮔﻴﺮد ﺗﺎ ﺟﻨﺒﻪ هایی که در آن نقص یا ضعف دانش وﺟﻮد دارد کاملا درك و رﻓﻊ ﺷﻮد. در ﻧﺎﺣﻴﻪ ﻏﻔﻠﺖ، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از فرایندی تسهیل کننده، دانش موجود آشکار شود و اﺳﺘﻔﺎده ﻣﺆﺛﺮ از آن ﻣﻤﻜﻦ ﮔﺮدد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ از ﺑﻪ ﻫﺪر رﻓﺘﻦ ﻓﺮﺻـﺖ ﻫـﺎ ﺟﻠـﻮﮔﻴﺮی ﺷـﻮد. ﺟﻬـﻞ را ﺗﻨﻬـﺎ می ﺗﻮان ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺑﺮﻃﺮف ﻛﺮد ( آﻣﻮزش، ﻣﺸﻮرت و ﻳﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ و آزﻣﺎﻳﺶ در ﺣﻴﻦ کار) تا به این ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺑﺎ اﻓﺰاﻳﺶ داﻧﺶ و ﻣﻬﻢ تر از آن ارﺗﻘﺎی آگاهی از اﻳﻦ داﻧﺶ، ﺧﻄﺮ اﻳﻦ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﻛﺎﻫﺶ یابد. روﺷﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻧﻮع ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ رﻳﺴﻚ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﻪ ﻧﻮع ﭘﺎﺳﺦ آﺧﺮ را ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار دﻫﺪ، ﺑـﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴـﺐ ﻛـﻪ ﻧﻮاحی داﻧﺶ و آﮔﺎهی را ﻛﺸﻒ و آﺷﻜﺎر ﻛﺮده و در ﻣﻮرد ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺟﻬﻞ، روش ﻫﺎیی ﺑـﺮای ﺣـﺼﻮل ﺗﺠﺮﺑـه ﻣﻔﻴـﺪ ﻓـﺮاﻫﻢ نماید.
منبع : نشریه مدیریت ریسک در پروژه ها
در مورد قابلیت اطمینان چگونه خواهد بود؟
مدیریت ریسک از سه بخش اصلی شامل شناسایی، تحلیل و علاج ریسک تشکیل می شود که قابلیت اطمینان بیشتر در تحلیل ریسک مورد توجه قرار می گیرد.
متاسفانه آنچه که امروزه در بسیاری از موارد به عنوان قابلیت اطمینان در نظر گرفته می شود تنها براساس تجربیات محدود افراد و حدس و گمان خبرگان (و نه براساس محاسبات احتمالاتی) خلق می شود.
برای کسب اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنم مقاله >
را مطالعه نمایید.
با سلام در عدم قطعیت راه حل مشکل وجود دارد ولی قاطعانه نمی توان گفت به نتیجه خواهد رسید یا خیر . به نوعی این همان ریسک است با اطمینان خیلی کمتر .