خلاقیت در مدیریت پروژه:
مدیریت خلاقانه زمان و هزینه پروژه به عنوان یک زمینه مهم در ادبیات مدیریت پروژه مطرح شده است. محققان خلاقیت فردی روش های خاصی را برای تقویت خلاقیت در محیط کار از طریق سبک های رهبری پروژه، بازخورد سازنده و استقلال کافی، مشخص کرده اند. خلاقیت همچنین به توانایی دستیابی و حفظ مزیت رقابتی شرکت ها مرتبط بوده است، به ویژه در محیط هایی با سرعت بالا که دانش فردی برای حفظ نوآوری مداوم ضروریست.
خلاقیت به عنوان مجموعه ای از شیوه های تخیلی تلقی می شود که با شکل گیری و بیان یک ایده فنی در برخی از اشکال هنری همراه است. کار هنری نه تنها متکی به یک ریشه ی ذاتی در یک هنر و صنعت خاص است بلکه با سایر مراحل تولید هم ارتباط دارد.
از سوی دیگر، اهمیت کنترل پروژه به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای موفقیت در مدیریت پروژه مشخص شده است. چرا که عدم کنترل کافی به عنوان دلیل اصلی عدم موفقیت پروژه ها شناخته می شود. در پروژه به سیستم کنترلی رسمی نیاز است تا روند پیشرفت پروژه را در یک مسیر خاص قرار دهد. اما باید فضای لازم برای بداهه پردازی و پرهیز از فرآیند های تکراری فراهم گردد.
تحقیقات مدیریت پروژه همچنین خاطر نشان می کند که تاکید بیش از حد بر کنترل های رسمی مورد نیاز برای مدیریت کارآمد پروژه های در مقیاس بزرگ می تواند مانع از اکتشاف ایده های خلاقانه لازم برای نوآوری شود. کنترل ها مترادف با محدودیت نیستند، اما دارای ابعاد محدود کننده ای هستند که سبب بروز تنش در پروژه می گردد، به خصوص هنگامی که پروژه نیازمند خلاقیت باشد.
ایجاد خلاقیت در پروژه:
چهارچوب سیمونز بر لزوم تلفیق جنبه های سخت و نرم سیستم های کنترل پروژه در طراحی آنها تاکید دارد. ما هنوز درک محدودی از چگونگی دستیابی به این کار در عمل، به ویژه در پروژه های خلاقانه ای که باید در یک مهلت مشخص تحویل داده شوند داریم. چرا که اگر برای جلوگیری از افزایش هزینه پروژه بجای روی آوردن به روش های مدیریت خلاقانه زمان و هزینه پروژه به کند کردن روند پیشرفت پروژه روی آوریم، واقعیت این است که به هر حال هزینه های اضافی دیگری به پروژه تحمیل خواهد شد. بنابراین تلاش برای صرفه جویی در پول در بسیاری از موارد، صرفاً هزینه های بیشتری برای پروژه ایجاد میکند.
نکته اینجاست که با وجود نیاز به ماهیت خلاق در انجام وظیفه مدیران پروژه، در زمان اجرای کار در پروژه های عظیم با محدودیت زمان و هزینه، جایی برای خطا وجود ندارد. یعنی هر بخش از کار باید در در زمان برنامه ریزی شده و در حدود بودجه پیش بینی شده آماده باشد. از این رو، محققان بر اهمیت کنترل های مبتنی بر زمان، در شکل دادن به الگوهای کاری اعضای پروژه و نیمه ساختار هایی که امکان انعطاف پذیری را فراهم میکنند تاکید دارند.
ایجاد همه این جنبه ها، نیاز به یک رویکرد انعطاف پذیر و ظریف برای کنترل هایی دارد که بر پایه انضباطی که از تمرین حرفه ای حاصل شده است، ایجاد می شود. به این منظور، شرکت های ساختمانی باید تا حد ممکن در حفظ نیروهای فنی و اجرایی خود بکوشند. این نیروی انسانی ثابت قادر است هم قالب انظباطی شرکت را بپذیرد و هم تمرین کافی را در کنار دیگر اعضا داشته باشد تا هر یک بتوانند در کنار حفظ استانداردهای مجموعه، به ارائه راهکارهای خلاقانه برای کاهش زمان و هزینه پروژه ها بپردازند. در غیر اینصورت برای رسیدن نیروهای جدید به این سطح از هماهنگی و ثبات به زمان زیادی نیاز خواهد بود که نمی تواند کمتر از ۳ ماه باشد. درحالیکه با گذشت این زمان، عملاً پروژه مسیر پیشرفت خود را شکل داده و دیگر امکان بروز فرهنگ خلاقانه در آن وجود نخواهد داشت.