ویژگی های عملکردی پیمانکاران جزء:
شرکت های پیمانکار جزء (subcontractor)، مستقل از شرکت های پیمانکار اصلی بوده و وظایف اعطایی به آن ها شامل فراهم کردن مواد، ابزار و نیروی انسانی و انجام بخشی از پروژه می باشد. به دلیل نامتوازنی توزیع قدرت در میان شرکت ها، پیمانکاران جزء اجازه انتقال ریسک از پیمانکار مادر را به خود می دهند که در نتیجه، ریسک ها در زنجیره تامین پروژه توزیع می شوند. پیمانکار اصلی برای اجرای پروژه از استفاده از تمام منابع برنامه ریزی شده خویش شامل نیروی کار، ماشین آلات و تجهیزات، برای پروژه در دست ساخت اجتناب می کند. متعاقباً پیمانکاران فرعی سطح بالا نیز هزینه های مازادشان را کاهش می دهند و کارگران تمام وقت خود را کم می کنند. چرا که ریسک هایی نظیر پرداخت حق بیمه کارگر و خطا در تخمین منابع، به این پیمانکاران منتقل می شود و عملکرد پیمانکاران جزء در شرایط رکود را به شدت متاثر می سازد.
تقسیم پروژه، بازده عملی پروژه های ساختمانی را افزایش می دهد. لذا اضافه کردن تعداد زیادی از سطوح قراردادهای جزء در پروژه با توجه به بزرگی و سختی پروژه ها صورت می گیرد. در نتیجه با افزایش بهره وری و وجود تخصص و تجربه ارائه شده توسط پیمانکاران جزء، پیمانکار ساختمان به مدیریت کلی کار خواهد پرداخت.
بطور کلی قراردادهای پیمانی فرعی انعطاف پیمانکار اصلی را با ساخت زنجیره تامین مقاومتر، زیاد می کنند. استفاده از قراردادهای فرعی، مشکلاتی هم در پی دارد. در صورت وجود ضعف های قراردادی، پیمانکاران سطوح پایین از کارگر ارزان تر، ابزار و مواد ارزان تر استفاده می کنند که این مسئله سبب کاهش بهره وری کار و خلق محصول کم کیفیت می گردد.
شرایط قراردادی پیمانکاران جزء:
تعداد بیش از اندازه شرکت های درگیر در فرآیند، عامل ناکارآمدی در همه صنایع است که نیاز دو چندانی را در زمینه مدیریت و کنترل بوجود می آورد. پیمانکاران دست دوم خصوصا شرکت های سطح پایین به نوسانات بازار آسیب پذیرترند. در بسیاری از کشورها قانون خاصی برای قراردادهای پیمانی دست دوم وجود ندارد. این امر باعث می شود در زمان بروز مشکلات، محدوده مسئولیتی میان قسمتهای مختلف مشخص نباشد.
براساس ماده ۲۴ شرایط عمومی پیمان که به واگذاری کار به پیمانکار جزء می پردازد:
الف)پيمانكارحق واگذاري پيمان به ديگران را ندارد.
ب )پيمانكار مي تواند به منظورتسهيل و تسريع دراجراي قسمت يا قسمتهايی ازعمليات موضوع پيمان، پيمانهايی با پيمانكاران جزء ببندد، مشروط به آنكه آنان را از واگذاري كار به ديگران ممنوع كند. درصورتی كه در اسناد و مدارك پيمان، كارفرما لزوم تاييد صلاحيت پيمانكاران جزء را پيش بيني كرده باشد، پيمانكار موظف است كه تاييد كارفرما را در اين مورد تحصيل نمايد. اين واگذاری نبايد از پيشرفت كار طبق برنامه زمانی اجرای كار بكاهد و به هرحال، به هيچ روي از مسئوليت و تعهدات پيمانكار نمی كاهد. پيمانكار مسئول تمام عملياتی است كه توسط پيمانكاران جزء يا كاركنان آنها انجام می شود. در پيمانهای بين پيمانكار و پيمانكاران جزء بايد نوشته شود كه درصورت بروز اختلاف يبن آنها، كارفرما حق دارد، درصورتي كه مقتضي بداند، به مورد اختلاف رسيدگي كند. پيمانكار و پيمانكارجزء نيز مي پذيرند كه نظر كارفرما در اين مورد قطعي است و تعهد می كنند كه الزاماً آن را اجرا كنند.
هرگاه درپرداخت مطالبات پيمانكاران جزء، با توجه به شرايط درج شده درپيمان آنها، تاخيری روی دهد، درصورتي كه پيمانكار جزء، تعهدات خود را براساس پيمان تنظيمی خود با پيمانكار كاملاً انجام داده و كار او مورد قبول و تاييد مهندس مشاور باشد، كارفرما ميتواند بنابر تقاضای پيمانكار جزء با حضور نماينده پيمانكار، به كار او رسيدگي كند. اگر در اثر اين رسيدگي، پيمانكار جزء طلبكار شود و پيمانكار از پرداخت آن خودداری كند، كارفرما حق دارد طلب پيمانكار جزء را براي كارهايی كه صورت وضعيت آن به پيمانكار پرداخت شده است، از محل مطالبات پيمانكار بپردازد. درصورتي كه با اخطار كارفرما، پيمانكار يا نماينده او براس رسيدگي حاضر نشوند، كارفرما رسيدگي مي نمايد و بشرح پيشگفته عمل می كند و اين عمل قطعی و غيرقابل اعتراض است. هرگاه پس ازفسخ يا خاتمه پيمان، پيمانكاران جزء مطالباتی از پيمانكار داشته باشند،مهندس مشاور و كارفرما، به شرح پيشگفته موضوع را رسيدگی مي نمايند. اگر پس از رسيدگی و تهيه صورتحساب نهايي، پيمانكار مطالباتی داشته باشد، كارفرما می تواند طلب پيمانكاران جزء را از محل مطالبات پيمانكار بپردازد.
بررسی شرایط رکود اقتصادی:
برای درک بهتر عملکرد پیمانکاران جزء در شرایط رکود اقتصادی به آنالیز ۱۲ شرکت در کشور اسپانیا در سال ۲۰۱۳ پرداخته شده است. این شرکت ها حداقل حجم معاملات سالانه ۲ میلیون یورو و ۱۰کارگر تمام وقت داشته و مصاحبه با مدیران این شرکت ها با حداقل ۱۰ سال سابقه، انجام شده است.
در این بررسی، توجه ویژه ای به رکود اقتصادی شده است. مخصوصا در تعیین اینکه اگر شرکت مجبور باشد برای بقای خود با شرایط اقتصادی سازگار شود، چه موضوعاتی را باید مد نظر قرار دهد. هر مصاحبه در حدود سه ساعت طول کشیده و داده های جمع آوری شده بازنویسی، بازخوانی و طبقه بندی شدند.
از مصاحبه های انجام شده، بسیاری از شاخص های عملکرد پیمانکاران جزء در شرایط رکود مشخص شدند که در ۸ گروه اصلی اندوخته مالی، چارچوب حقوقی، تقاضای بازار، محدوده جغرافیایی، سیستم تحویلی پروژه، اندوخته های مدیریتی، اندوخته های انسانی و ارتباطات قرار می گیرند.
نتایج حاصل از پژوهش:
اندوخته مالی:
در فاز اول هر چرخه اقتصادی، پیمانکار جزء به سمت هر قرارداد سود آوری که توان اجرای آن را دارا باشد سوق داده می شود. به هر سو در شرایط بحرانی کنونی، بی اعتمادی در کنار خطرات، کمبود تولید و هزینه های بالای ناخواسته سبب کاهش حاشیه سود شرکت ها می گردد. بانک ها از روی بی اعتمادی به پیمانکاران فرعی برای تامین اعتبار عملکرد وام نمی دهند.
داشتن اعتبار، فاکتوری کلیدی در تامین مصالح محسوب می شود که در شرایط رکود از بین می رود. با بروز هزینه های مالی مضاعف، پیمانکاران فرعی هم نیاز به حمایت مالی مضاعف دارند. در حال حاضر ورشکستگی پیمانکاران ساختمانی و بانک ها، کاهش اعتماد پیمانکاران جزء را به مراتب افزایش می دهد.
بانکها مسیر اعتباری خود را بسته اند و به هیچ تجارتی که به بخش ساخت و ساز مرتبط باشد، برای پرداخت اعتماد ندارند. این موضوع حتی شامل شرکت هایی می شود که تاکنون سودآور بوده و صورت های مالی دقیق و رسیدگی شده ای داشتند.
برای پیمانکاران نیز تنها قراردادهایی قابل پذیرش است که با تایید یا ضمانت پرداخت همراه باشند. اگرنه پروژه های ساخت، ریسک زیادی را شامل می شوند. پیمانکاران فرعی در حال حاضر بیشتر و بیشتر به دنبال تمدید پرداخت بدهی به مشتریان خود هستند و تاکید می کنند که امکان پرداخت ما حداقل است و توانایی پرداخت اصل پول یا سود آن را نداریم.
چارچوب حقوقی:
شرایط موجود در بسیاری از پروژه ها، چارچوب قانونی و حقوقی روابط میان پیمانکار اصلی و پیمانکاران فرعی را به هم زده است و دعاوی میان طرفین که بعضاً ناشی از عدم انجام تعهدات کارفرمای اصلی پروژه می باشد به مراتب افزایش یافته است.
تقاضای بازار:
در هنگام رکود، تقاضای بازار به شدت کاهش می یابد. با کاهش تقاضا، میزان کار برای پیمانکاران اصلی کمتر می شود و در نتیجه پیمانکاران فرعی ناچارند برای جلب نظر پیمانکار مادر به رقابت شدید بپردازند. برای برتری در رقابت لازم است شرکت ها از مزیت رقابتی برخوردار باشند که این مزیت به مرور از کیفیت کار و سرعت اجرا به سمت کاهش قیمت و پذیرش شرایط ناعادلانه میل می نماید.
محدوده جغرافیایی:
در مرحله انقباضی یک چرخه اقتصادی، پیمانکاران فرعی به دنبال قراردادهای خارجی هستند. در واقع این شرکت ها تلاش می کنند تا به همراه پیمانکاران اصلی از محدوده اثر شرایط رکود خارج شده و در محیط مناسب تری کار کنند.
سیستم تحویلی پروژه:
تصمیم نهایی برای اعطای یک پروژه به پیمانکار فرعی توسط پیمانکار اصلی، مبتنی بر پیشنهاد قیمت است. پیمانکاران ساختمانی تمایلی به پرداخت بیشتر برای کیفیت اضافی یا قابلیت اطمینان که ممکن است بهای نهایی کار را افزایش دهد، ندارند. مگر آن که این مبالغ مازاد مستقیماً توسط کارفرما پرداخت شود. پیمانکاران اصلی اغلب ریسک ها را از طریق بندهای موجود در قرارداد به پیمانکاران فرعی منتقل می کنند. موقعیت چانه زنی پیمانکار فرعی فقط در صورت انجام کارهای بسیار تخصصی در برابر پیمانکار اصلی بالا می رود. زمان بندی پروژه نیز معمولا میان پیمانکار اصلی و پیمانکاران فرعی مورد مذاکره واقع نمی شود.
اندوخته های مدیریتی:
پیمانکاران فرعی معمولا در کارهای ساختمانی خود از فرایند مدیریت سیستمی تبعیت نمی کنند. بسیار شایع است که این شرکت ها تحت مالکیت و مدیریت یک فرد باشند که دانش چندانی در زمینه مدیریت ندارد. صاحب شرکت براساس موقعیت شرکت و توانایی روابط عمومی خود، هم مدیرعامل است، هم مدیر پروژه و هم مدیر بازاریابی. پیمانکاران جزء اغلب کارهای اداری، حسابداری و مالی خود را نیز بصورت غیر تخصصی انجام می دهند.
اندوخته های انسانی:
مدیر سایت در شرکت پیمانکاری جزء، عاملی مهم در تضمین پیشرفت کار و سود آن شرکت می باشد. پیمانکاران فرعی ظرفیت بسیار بالایی در سازگاری با مشخصه های هر قرارداد دارند و در بکارگیری نیروی انسانی بسیار انعطاف پذیر می باشند. پیمانکاران فرعی براساس آموزش، تجربه و بهره وری و نه فقط هزینه کارگر اخراجی، تصمیم به تعدیل کارگران می گیرند.
آموزش کارگران شرکت های پیمانی فرعی مبتنی بر آموزش به وسیله کار است تا آموزش رسمی. در بسیاری از نمونه ها مدیر سایت یک پیمانکار جزء، نقش بیشتری از یک ناظر(سرپرست) برای پیمانکار اصلی بازی می کند. متاسفانه بدلیل بحران طولانی، منابع انسانی با توانایی بالا به دنبال سایر کارها در بخش های دیگر یا در کشورهای دیگر رفته اند که سبب از دست رفتن سرمایه انسانی صنعت ساختمان شده است.
ارتباطات:
تصویر مثبت ذهنی نسبت به پیمانکاران جزء و پیوندهای قبلی میان این شرکت ها و پیمانکار اصلی، پیش نیاز های انعقاد یک قرارداد می باشند. پیمانکاران فرعی به طور فزاینده ای نیازمند تشکیل لابی هایی برای دفاع از منافعشان بعنوان نمایندگان صنعت ساختمان هستند. در وضعیت کنونی، پیشنهاد می شود پیمانکاران جزء در قالب گروه های کاری مشترک به همکاری و تعامل با یکدیگر بپردازند. وقتی یک سرمایه گذاری مشترک میان شرکت های ساختمانی ایجاد شود، برهمکنش توان مالی یک شرکت و اعتبار و تجربیات فنی شرکت دیگر، موقعیتی عالی برای انعقاد قراردادهای بیشتر مهیا می سازد.